سخت است عاشقش شده باشی و او فقط

همشیره ات بخواند و هی دلبری کند


به نامش..

وسط روزهای پرمشغله ام

همین روزهای دونده ی آبان..

بعد از خستگی کار و درس،

درست زمانی که وقتی برای در ایینه به خود نگاه کردن رو هم ندارم..!

دلم یوسف کوچولوی عمه رو می خواد،

لاک های رنگی رنگی مو..

صحبت و بگو بخندای شبانه با مامانو...

 بدون نگرانی برای خواب موندن صبح،ساعت ها غلت زدن تو رختخواب و به رویاها فکر کردن رو..


دلم خیلی چیزا می خواد!

ولی این دوران پرمشغله یکی از بهترین دوران زندگیمه،این همه شلوغی رو دوست دارم..خدایا شکر...بابت لحظه لحظه نفس هایی که میاد و میره..به خاطر این همه آرامش.. به خاطر درک مهربونی هاتون...خدایا! نمیدونم الحمدلله یعنی چقدر شکر...



+ دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است / بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی