به صد جان می خرم

گردی که خیزد

از سر راهت..


به نامش..


+ حالم خیلی خوبه و پر از انرژیم از صبح تا همین الآنه پای درس و مشق بودم و سه فصل از پایان نامه رو بازبینی و اصلاح کردم، بخشی از مقدمه رو هم نوشتم ولی لازمه بیشتر در موردش فکر کنم، بازبینی و اصلاح فصل چهار باقی مونده و نتیجه گیری انتهای کار:))


+حس جوگیری بعد از اتمام امتحانا بهم دست داده،این که کلی برنامه بچینم برای بعد از دفاع، دوست دارم باز برم باشگاه که اگه بشه هم فقط پنج شنبه ها می تونم،یا برم خونه ی زینب سادات که کلی کتاب طبق سلیقم برام دسته کنه تا در آرامش و سکوت شب،اونم درست قبل از خواب بخونم و کیف کنم،باز سینما،باز کافه،باز املت های دانشکده ی ادبیات،سر زدن به دوستای مسجد دانشگاه،نشستن پای درس استاد نیلچی زاده و کلییییی چیزای دیگه که حداقل سه ماهه ازشون دورم..


+ امروز به آبجی میگم دلم برای لاک هام تنگ شده! میگه فردا رو مرخصی بگیر لاک بزن:)))

+ الحمدلله رب العالمین..